از کجا شروع شد...؟
از همان لحظهای که انسان از درخت پائین آمد و با دندانهای مرگ روبرو شد، تا آنوقت که ماژول ماه نشین بخاطر نقص فنی نتوانست از روی ماه بلند شود و با آغوش مرگ روبرو شد، تنها راه نجات قدرت تفکر آنانی بوده که توانسته بودند آنچه از آموختهها، خاطرات خوب و بد، خیال پردازیهای مضحک و ناشدنی را با هم مخلوط کنند و آن معجون اندیشه را پالایش کنند و از آن، انگار و ایدهای بیافرینند تا هم ماژول را به سطح مدار ماه و هم انسان را به جایگاه اربابی جهان پرتاب کند.
ساختار ذهنی و روش اندیشه در انسانها با سه قالب کلی تعریف میشود؛ «فلسفی– مادی– هندسی»
ساختار فلسفی (واعظ)؛ اشخاصی که ساختار ذهنی آنها در قالب فلسفی باشد، همه چیز را در قدرت و ارادۀ نیرویی برتر میدانند که آن نیروی نادیده و غیر قابل درک دارای دانشِ کل و عاری از هرگونه اشتباه و خطاست که در بیان کلی «خدا» نامیده میشود. از نگاه افرادی که دارای چنین نگرشی هستند «هرچه در جهان هست باید به همان شکل بماند و هیچ تغییری در آن مجاز نیست» و اگر لازم بود خود خدا آنرا تغییر میداد یا میدهد! پس چنانچه سیل، زلزله، بیماری و هر مشکلی برای بشر یا غیر بشر پیش آید، صرفاً نتیجۀ اعمال اوست یا تقدیر اوست و هرگونه دخالت در آن کفر است و باید عقوبت شود. مثال آن نیز شیوع بیماری طاعون در قرون وسطی بود که کلیسا علت آنرا ذات شیطانی زنان بیوه میدانست و فرمان داد تا هزاران زن زنده زنده در آتش سوزانده شوند تا بلکه بیماری از بین برود!😕
ساختار مادی (پزشک)؛ این قالب ذهنی همه چیز را همانگونه که هست، در بهترین جایگاه خود و دامنه تغییرات مورد لزوم را بسیار محدود میداند. از دیدگاه این گروه، طبیعت بهترین گزینه را انتخاب میکند. یعنی کنش و واکنشهای طبیعی در طول میلیونها سال چیزی تولید کرده که بهتر از آن امکان ندارد و چنانچه مثل اول کار نکند، وظیفۀ انسان یافتن راهی است برای «برگرداندن آن به حالت طبیعی یا اولیه». مثال آن نیز پزشکان هستند که تمام نبوغ و دانش خود را صرف آن میکنند که بتوانند یک بیمار را مداوا کنند و یا روشی پیدا کنند که مثلاً یک زانوی آسیب دیده دوباره مثل اولش کار کند!
ساختار هندسی (مهندس)؛ اَشکال و احجام هندسی در طبیعت رایج نیستند. هر خط صافی، هر دایرۀ کاملی و هر چهارگوشی که از اعماق زمین بدست میآید، دیرین شناسان را به یک تمدن باستانی هدایت میکند که قرنها در زیر خاک مدفون شده بود. یعنی قرنها پیش انسانهایی بودند که «ابزاری میساختند که هیچگاه ندیده بودند.» آنها اشکال هندسی را پدید آورند تا هندسۀ جهان را با رؤیاهایشان ازنو بیآفرینند. پس نام آنان که در ترکیب و تفریق اشکال هندسی هنرمند بودند را «مهندس» گذاشتند. از دید یک مهندس، هیچ چیزی در جهان کامل نیست و میتوان بهتر از آن ساخت!
در پایان جـاده ؛ «کشیـش» دعا میکند، «پزشـک» باز میگردد، «مهنـدس» پُل میسازد...!
چگونگی و روش تفکر یک انسان، توسط ساختار و بافت ذهنی او یا همان سلولهای «نورون مغزی» تعئین میشود که «زیربنایی ژنتیکی» دارد. این سلولها میتوانند با کسب آموزش مناسب و در محیط مناسب رشد کنند و شکوفا شوند. از طرفی هم میتوانند با آموزش نامناسب در محیط نامناسب کم توان و یا حتّی بدتر از آن در جهت منفی رشد نمایند و او را به نابغهای شرور تبدیل کند. مانند دکتر یوزف منگله (Josef Mengele) معروف به فرشته مرگ. او نمونهای از این واقعیت تلخ است که نبوغ علمی بدون اخلاق میتواند به فجایع انسانی منجر شود.
اما در این مقاله برای اینکه برداشت مشترکی داشته باشیم، «مهندس» را همان فردی میدانیم که مدرک دانشگاهی دارد. ولی این «پُل سازان تمدنی» و این «راهحلهای انسانی» را «نوآور یا مخترع» مینامیم تا تأثیر و نقش آنان را در حد یک «مدرک سادۀ دانشگاهی» پائین نیاورده باشیم! چرا که با یک آمارگیری سرانگشتی میتوان بررسی کرد که چند نفر دارای مدرک دانشگاهی هستند و چند نفر دارای گواهی ثبت اختراع و از آن هم تشخیص داد که کدام سادهتر است!!
«استعـداد» همان داستان گُرگ خوب و گُرگ بَـد است. آنـی قویتر میشود که او را بیشتر خُوراک داده باشید!
مخترع از رؤیا، ابزار میسازد
«نوآور یا مخترع» کسی است که پیشتازانه پیشاپیش دیگران میرود و با کنار زدن بوتهها و کندن خارها مسیری میسازد تا آنانکه بعدها از راه میرسند با کمترین هراس و دغدغه این راه نرفتۀ زندگی را طی کنند. مخترع چه یک ابزار بسازد و چه یک روش، برای رسیدن به قلّه کمال آن باید قدم به قدم خارها را بکند و راهی برای دور زدن تخته سنگها پیدا کند و صدها کنکاش انجام دهد، آزمون و خطا کند، امیدوار و ناامید بشود تا بلکه سرانجام، شاید و شاید یکی از این صدها مسیر همان راه «درستی» باشد که بخاطر یافتن آن، صدها راه «اشتباه» رفته است.
مخترع، تجسمِ انسانی «راه حل» است! شاید بتوان گفت که یک مخترع همانند یک شاعر است. آن یکی احساس خلق میکند و این یکی ابزار. آن با وزن و قافیه درگیر است و این با وزن و جاذبه...!! ولی هر دو ظریف و شکستنی، این احساسش و آن امیدش...!!
مرد دانایی میگفت؛ « مخترع مثل یک مرغ تخم طلاست. باید آب و دانهاش داد، مراقبش بود، نوازشش کرد تا شاید هفتهای یک تخم بگذارد و عمری از آن سود ببرد. اما امروزه طَمَع زندگی، حسرتها و عقدههای انباشته و عدم حمایت قانون باعث شده تا «انسانیّت» در لابلای نیازهای زندگی گم شود. پس این انسان عاجز در اولین فرصت، سریعترین راه را انتخاب میکند و که کشتن مرغ و درآوردن تخمکهای نارس طلایی است! تا هر چه سریعتر به سود برسد. چرا که «در غیاب وجدان و قانون، فقط پول مهم است...!»
امروزه نظام صنعتی و سیستم تجاری بازار بر پایه تغییر بنا شده که خود تغییر نیازمند سرعت است. حتّی در یک نظام تجاری پایدار و قانونمند که همه چیز در جای خودش قرار دارد، هیچ محصولی نمیتواند برای طولانی مدت بفروشد. مگر آنکه دائماً بروزرسانی شود؛ چه با بهبود محصول و چه با تبلیغات. از طرف دیگر در یک نظام تجاری ناپایدار با قوانین قدیمی که حتّی اعتماد در خرید و فروش هم امری نادر شده است، پیشنهاد تولید یک اختراع به سرمایهگذار آنقدر دور از ذهن و حتی تا حدودی احمقانه به نظر میرسد که مخترعین این سرزمین چنانچه کسی ایدهای داشته باشد، سوای مفید بودن یا نبودن، از «گواهی ثبت اختراع» آن فقط برای مهاجرت استفاده میکند و حتّی تصّور تولید هم نمیکند.
در مقابل در آنسوی آبها عدهای هستند که آنقدر مرغ تخم طلا برای گزینش دارند که از بین انبوه آن میتوانند آنانی که بزرگتر و بیشتر تخم میگذارند را انتخاب کنند و در لابلای پرهای قو بپیچند تا هر روز چندین شانۀ تخم طلایی مرغوب به خانه ببرند و همه هم خوشحال باشند.
اما در دنیای اینسوی آبها عوامل بسیاری بر بازار تأثیر میگذارند و فضای بیشه تجارت را تیره و تار میکند. در تاریکی و سیاهی هم احتمال اینکه چشمان بیتجربه یک تازه مهندس، چشمان گرگی سیاه درندهای را از دور با چراغ کلبهای اشتباه بگیرد بسیار است.
در روزگاری نه چندان دور بنیانگذار «ازنوابزار» نیز بعنوان یک مخترع جوان بسیار کوشید تا بتواند سرمایهگذاری برای ایدههایش بیابد. ولی معمولاً تعداد درهایی که بر روی یک مخترع جوان بسته میشوند، بسیار بیشتر از درهایی هست که باز میشود (البته اگر دری برای باز شدن باشد...!) سرانجام پس از گذر سالها و بهبود زخمها، پیر و خسته اما امیدوار توانست راهی بسازد تا یاری رسان دیگر توله شیرهای این کهن جلگۀ ایرانزمینش باشد. پس «ازنو ابزار» بعنوان یک جاده صاف کن (بخوانید بولدوزر...!) شروع به حرکت کرد تا اینبار صرفاً برای نوآوران، راهی اختصاصی بسازد و مسیر را تا جایی که بتواند برای سایر آفرینشگران که در راهند هموار کند. راهی که در آن نوآوران با فراق بال و خیال آسوده بیافرینند و مشکلات تولید را برای تولید کننده بگذارند و هر دو در این مزرعه کوچک «از همراهی هم و با هم سود» ببرند.
چرا ازنو ابزار...؟
اصطلاحی در بین مخترعین هست که میگوید؛ «مخترعی که تولید کند، دیگر مخترع نمیشود!!»
«فرآیند تولیدِ یک محصول» و مجموعۀ متنوعی از فعالیتها و عملیاتی که نیاز دارد آنقدر پیچیده و دارای فوت و فنهای تجربی و آنچنان مدیریت منابع مالی و دستیابی به کیفیت نهایی دارای نکات فنی و تخصصی است که تمامِ وقتِ تولیدکننده به بررسی، پیگیری و حل آن مشکلات اختصاص مییابد و زمان و توانی برای نشستن و خیره شدن به دور دستها و در خیال و رؤیا غوطهور شدن باقی نمیماند. از طرفی هر اختراعی از روی «نیاز» آفریده میشود و یافتن راهحلی برای برطرف کردن آن نیاز، خود «نیازمند رؤیاپردازی» است و زمانیکه دورتادور مشکل در انتظار و خطر در کمین باشد، فرو رفتن در رؤیا و رؤیاپردازی دیوانگی است!
امروزه با تنوع شاخهها و زیرشاخههای رشتههای مهندسی و بازرگانی، هیچ کسی نیست که در تمام مراحل ایجاد یک کسب و کار جدید یعنی «از تصور یک ایده تا قرار گرفتن در سبد خرید مصرف کننده» مهارت کافی داشته باشد. شاید بتوان به کمک هوش مصنوعی کمی پیش زمینه ذهنی بدست آورد ولی وسعت و تنوع این شاخهها آنچنان زیاد است که تمام عمر یک انسان نیز برای تسلط بر یکی از این آنها کفایت نمیکند. بعنوان مثال از یک مهندس ساختمان نباید انتظار داشت که بر تمام مسائل فنی، سازه، تأسیسات، برق، شهرسازی و همچنین مسائل حقوقی، دارائی، بیمه، مالیات و دهها مورد دیگر که لازمه شروع تا تکمیل یک بناست تسلط داشته باشد، حتّی اگر نسبت به چندتایی از آنان نیز کاملاً بیاطلاع باشد نمیتوان بر او خُرده گرفت. بعلاوه برای ساخت یک پروژۀ ساختمانی لازم است تا تمام افراد متخصص در یک «محل جغرافیایی» جمع شوند و با دقت 20 میلیمتر (20,000 میکرون) وظایف خود را انجام دهند. اما در ساخت یک اختراع، حتّی ممکن است افراد متخصص در یک کشور هم نباشند و با اینحال باید با دقتی برابر 0.1 میلیمتر (100 میکرون) قطعاتی که ساختهاند را با هم مونتاژ یا متصل کنند! تازه این میزان دقت در صنعت، «دقت استاندارد» است. یعنی از این میزان دقت برای ساخت وسایلی با کاربرد معمولی مانند مسواک و بطری آب و غیره استفاده میشود. چنانچه قطعهای در خودرو یا صنایع حساس کاربرد داشته باشد باید ابعاد را با دقت 10 میکرون و یا کمتر طراحی و تولید کرد. شاید جالب باشد که بدانید قطر نازکترین موی سر شما، حدود 50 میکرون است!
از این رو «ازنو ابزار» تصمیم گرفت که خود پیش قدم شود و در حد امکانات و توان خود این فضای خالی را پر کند تا در نبود اعتماد و در غیاب یک سیستم یکپارچۀ عملیاتی- نظارتی چارهای بیاندیشد تا قادر باشد تمام مسیر یک محصول از ایده تا فروش را پوشش بدهد و آنچه نیاز است را خود ایجاد نماید. از سوی دیگر نیز با ارائه مشاوره و راهنمایی بتواند یاریگر نوآورانی باشد که فعلاً تجربه و دانش کافی در پیمودن این مسیر را ندارند تا با بهرهگیری از تجربیات و یاری شرکتها و گروههای همکار خود در رشتههای گوناگون از طراحی تا فروش، بستری مناسب را برای این دسته از نوآوران مهیا سازد، تا آنان قادر باشند در فضایی ایمن و در چارچوب قرارداد قانونی از سود مالی نوآوریشان بهرهمند شوند و با ذهنی آزاد و بیدغدغه همچنان برای پیشرفت جهان اختراع کنند.
گـام نخست...
در ایران گواهینامه حق اختراع به نام «مالک و مخترع» و با تعئین درصد سهم آنان ثبت میشود. یه این معنی که؛ مخترع یک اختراع میتواند با مالکش تفاوت داشته باشد. معمولاً اگر اختراع ابزاری ساده باشد و نیاز به سرمایه زیاد یا فرایند ثبت دشواری نباشد، مخترع و مالک یک نفر هستند. ولی وقتی که یک پزشک داروی جدیدی را اختراع میکند. این دارو برای اینکه مسیر طولانی ثبت را سپری کند لازم است تا چندین گروه تخصصی روی آن کار کنند و هزینه آزمایشاتی را پرداخت کنند که گاهی چندین سال طول میکشد. اینگونه اختراعات معمولاً توسط شرکتهای بزرگی سرمایهگذاری میشود که «مالک اختراع» محسوب میشوند و «نام مخترع» چنانچه سهمی در گواهی ثبت نداشته باشد، فقط جهت اطلاع است و هیچگونه حقی از اختراع یا منافع مادی برای مخترع ایجاد نمیکند. مگر آنکه در زمان ثبت اظهارنامه اختراع میزان سهم مخترع ذکر شود که به تبع آن و به میزان همان سهم در تصمیم گیریها دخیل خواهد بود.
سرنوشت اختراع، در انحصار کسی است که سهم بیشتری از «گواهینامه ثبت» را در اختیار دارد
در انعقاد قرارداد بین «مخترع و سرمایهگذار» یکی از عواملی که باعث ایجاد بنبست میشود، ناتوانی در جلوگیری از تولید غیر مجاز کالا یا همان «کُپی کردن» کالاست. مخترع و سرمایهگذار هر دو نگران کپی شدن محصولشان چه پیش و چه پس از تولید هستند؛ اولی برای اینکه پس از افشای طرحش، سرمایهگذار با جزئیاتی که کسب کرده او را دور نزند و با استفاده از امکانات و توان مالی خودش طرح را کپی نکند. دومی در اضطراب اینکه مخترع با سرمایهگذار دیگری وارد معامله نشود و بازار او را تخریب نکند و در آخر نیز هر دو نگران اینکه شخص سومی در این میان و بخاطر اشتباه یکی در افشای اطلاعات، طرح آنان را کپی نکند و امید و سرمایه هر دوی آنها را به باد بدهد...!
هر گواهی ثبت اختراع به مدت ۲۰ سال و گواهی ثبت طرح صنعتی به مدت 15 سال از تاریخ ثبت آن و بشرط تمدید معتبر هستند و به مالک آن حقوقی انحصاری میدهد که شامل؛ تولید، استفاده، فروش و واردات محصول یا فرایندهای مربوط به اختراع میشود تا از هرگونه استفاده غیرمجاز توسط دیگران جلوگیری کند. با این حال، پس از انقضای مدت زمان این گواهی، اختراع به مالکیت عمومی درمیآید و هرکسی میتواند آنرا تولید و از آن استفاده کند. هرچند امروزه حتّی داشتن گواهی ثبت اختراع نیز مانع از این نمیشود تا دیگران طرح و ایدۀ آنان را کپی نکنند.
در واقع نوع حمایتی که «ادارۀ مالکیت فکری» از یک اختراع میکند این است که به مخترع اجازه میدهد تا آنرا تولید کند، بفروشد و یا اینکه تمام یا بخشی از حقوق و اختیارات خود را برای مدتی محدود یا نامحدود به فرد دیگری منتقل نماید. اما ادارۀ مالکیت طرحهای فکری مسئولیتی ندارد تا جلوی تولید یا فروش غیر قانونی یک اختراع را بگیرد. در واقع خود سهامداران هستند که باید فروشنده یا تولیدکنندۀ متخلف و کپی کار را پیدا کند و با جمعآوری اسناد و مدارک در مراجع قضایی شکایت کند. یعنی لازم است تا سهامداران یا نمایندۀ آنان تک به تک کارگاهها و کارخانههای تولیدی را که یا مجوز دارند یا بطور غیرقانونی و زیرزمینی فعالیت میکنند جستجو کند تا شاید متخلف را پیدا کند. از طرفی وقتی کسی دزدی یا کار غیرقانونی انجام میدهد در اولین فرصت آثار جرم را نیز معدوم میکند. بنابراین پیدا کردن کارگاهی متخلفی که مدتها قبل، قالب و تمام آثار تولید را نابود کرده اگر نگوئیم غیر ممکن است، پس باید بگوئیم حتماً محال است..!!😟
چاره چیست...؟!!
اگر قانون حقوق مالکیت فکری را با دقت بیشتری بخوانیم در آن؛ علاوه بر واگذاری حق تولید به مخترع، حق فروش را نیز به او واگذار کرده است. یعنی مالک یا سهامداران قانونی یک اختراع باید اجازۀ فروش آنرا به فروشنده داده باشد تا فروشِ آن غیرقانونی نباشد. پس بدون اینکه لازم باشد تا مالک به دنبال کارگاههای زیرزمینی بگردد، باید مستقیم به سراغ فروشندگان برود و به آنها اطلاع و اخطار دهد تا تمام محصولات مشابه با محصول او را از قفسهها جمعآوری کنند وگرنه باید پاسخگویی مراجع قضایی باشند و از آنجایی که معمولاً فروشندگان برای فروش یک کالا فقط به درصد سود خود فکر میکنند و هیچ اهمیتی به مجوزهای تولید و پخش نمیدهند (که البته هیچ ایرادی هم به آنان نمیتوان گرفت) پس برای اینکه خود را از عواقب قانونی و ضرر مادی نجات دهد چاره را در معرفی و ارائۀ مشخصات تأمین کنندۀ کالای قاچاق میبیند و در اینجا مخترع یا مالک اختراع به مدارکی که برای دادگاه نیاز دارد، دست مییابد.
در واقع سادهترین مرحله در تولید یک اختراع، یافتن سرمایهگذار است...! کافیست است تا سرمایهگذار متوجه پتانسیل فروش آن بشود. یک مخترع باید برآورد دقیقی از «نقطۀ صفر سرمایهگذاری یا نقطۀ سربسر» داشته باشد. یعنی تعداد محصولی که باید فروخته شود تا بدون احتساب سود، تمام مبلغ سرمایه را جبران نماید. با دانستن میزان «سربسر یا نقطه صفر» قانع کردن سرمایهگذار سادهتر خواهد بود. سرمایهگذاری که بطور دقیق بداند با فروش چه تعداد کالا تمام سرمایهاش برمیگردد میتواند راحتتر و مطمئنتر میزان ریسک و درصد سود را محاسبه کند. سرمایهگذار چنانچه شک و تردیدی برای فروش احساس نماید، اصلاً وارد مذاکره با مخترع هم نخواهد شد. تنها زمانی توجه او جلب میشود که بتواند یک بازار بزرگ از مشتریان بالقوه را تخمین بزند و نقطۀ صفر سرمایهگذاری هر چه بیشتر به زمان شروع پروژه نزدیک باشد.
نقشه گنج ...
در نمودار پائین سعی شده تا تمامی گامهای «ایده تا بازار» فهرست شود تا مسیری تقریبی از آنچه یک نوآور در پیش دارد را نشان دهد. الزامی نیست که گامها به ترتیب پیموده شوند و یا پیش نیاز گام دیگری باشند. منظور این است که نوآور از آنچه در این مسیر هست مطلع شود و نسبت به دغدغههای سرمایهگذار اندکی پیش آگاهی پیدا کند تا بتواند در تصمیمات پیش رو هوشیارانهتر رفتار کند.
«ازنو ابزار» پیشنهاد میکند تا لوازم و ابزار کارتان را همیشه تمیز و آماده بکار نگه دارید. برای یک نوآور، دانش و آگاهی ابزاری هستند که همواره باید بروز باشند. بعلاوه لازم است تا دربارۀ آنچه در پیش خواهد آمد تا جای امکان آگاهی داشته باشد. نمودار بالا و توضیحات آن تنها «نوک کوه یخی» است که در پیش روی نوآور است. هرچه ابعاد و مشخصات آن کوه یخ را بیشتر بشناسد، بهتر میتواند از خطرات آن دوری کند. در واقع این نمودار فقط علامتی است که جهت مسیر و پستی و بلندیهای راه را نشان میدهد ولی اینکه چه موجودات درندهای در کمین هستند بر روی هیچ نقشهای نشان داده نمیشود...!
- پیبُردِ ایده؛ یعنی زمانی است که نوآور نیازی را کشف میکند و پس از تفکر و تأمل، چندین طرح را تجسم میکند و آنها را با قدرت تصویرپردازی ذهنی که دارد پالایش میکند، گاهی با هم ترکیب میکند، گاهی بخشی را از بخشی کم یا زیاد میکند و سرانجام به آن طرح میرسد که ندایی از درونش میگوید؛«همین است، یافتم...!!»
- کنکاش و جستجو؛ پس از اینکه طرح اولیه در ذهن نوآور شکل گرفت و توانست تصویر کلی آن ایده را در ذهنش شکل بدهد باید در هرجایی که لازم است کنکاش کند و محصولات مشابه با آن را بیابد. از بینگ، گوگل، آمازون، علیبابا و غیره گرفته تا جستجوهای پیشرفته در پایگاههای ثبت مقاله و پتنت مانند Google patent, Espacenet, WIPO, USPTO, EPO وهر جایی که تصور میکند ارتباطی با ایدۀ او داشته باشد مانند مقالات، کنفرانسها، نمایشگاهها، وبلاگها و غیره و غیره و غیره!! برخلاف همیشه که از پیدا نکردن پاسخ در اینترنت کلافه میشوید، اینجا جایی است که امیدوارید «هیچ نتیجهای» پیدا نکنید!
در روند جستجوها باید هر عکس، محصول یا مقالهای را که کمترین تشابهی با ایدۀ شما دارد را یادداشت و ذخیره کنید. چرا که برای ثبت اختراع و دریافت گواهی اختراع به این منابع نیاز خواهید یافت. سپس لازم است تا موارد مشابه با ایدۀ خودتان را مشخص کنید و با ایجاد تغییراتی در آن تشابهات، طرح خود را بهینه کنید تا سرانجام به انگار یا طرح اولیهای برسید که ویژگیهای ممتازی نسبت به نمونههای مشابه آن داشته باشد و یا به طرحی برسید که حتّی نمونه مشابه هم نداشته باشد.
- آزمون نخست؛ طرح اولیه در ذهن نوآور باید کاملاً شفاف و واضح باشد و اگر نقشه، تصویر یا جسمی فیزیکی از آن داشته باشد، بسیار بهتر خواهد بود. نوآور لازم است تا طرح اولیه خود را برای گروه کوچکی از مصرف کنندگان آن با جزئیات توضیح دهد و به اصطلاح طرح را «افشاء» کند تا از نظر و پیشنهادات آنان آگاه شود. انتخاب گروه آزمون و نوع ارائه محصول به آنان نیز شرایط ویژهای دارد تا عوامل خارجی باعث ایجاد اطلاعات اشتباه در نتیجه آزمون نشود. پس از انتخاب گروه آزمون و ارائۀ اطلاعات اولیه به شیوۀ درست لازم است تا از تک تک افراد آزمون دو سؤال ساده ولی اساسی را به ترتیب پرسید؛
- آیا حاضر به خرید این محصول هستید؟ (اصلاً به درد میخوره...؟!)
- چقدر حاضر هستید تا پرداخت کنید؟ (چند میارزه...؟!)
پاسخ به سؤالات بالا و نتایج آن کاملاً سلیقهای است و نمیتوان از آنان به نتیجه گیری درستی رسید. برای اینکه این آمار قابل کاربرد در فضای واقعی تجارت باشد، گاهی سرمایهگذاران از «دو گزینه» استفاده میکنند که در هر بازار و منطقۀ تجاری ممکن است با هم تفاوت داشته باشند. ولی بعنوان یک راه حل کلی و تجربی در بازارهای کشورهای درحال توسعه استفاده میشود. هرچند روشهای کاملاً علمی نیز برای برآورد دقیق وجود دارند که نیازمند تیمهای تخصصی است.
- گزینه 3 درصد؛ یک کالا زمانی ارزش تولید شدن را دارد که خریداری برای آن باشد. حتی کالاهایی که بصورت ویژه و دستی نیز تولید میشوند (صنایع دستی) به داشتن مشتری نیاز دارند تا هزینههای تولید را پوشش دهند. اما شرایط برای تولید انبوه (صنعتی) یک کالا متفاوت است. چنانچه تنها 3% از افراد گروه آزمون حاضر باشند تا آنرا خریداری کنند، ایده شما حداقل میتواند سرمایه تولید را پوشش دهد تا متضرر نشوید. هرچقدر این درصد بیشتر شود بمعنی حاشیه امنیت بیشتر در بازگشت سرمایه است. اینکه سرمایهگذار حاشیه امنیت خود را چه درصدی در نظر بگیرد، بسته به رشته فعالیت و نوع کسب و کار دارد و بعلاوه کاملاً سلیقهای است. گاهی یک سرمایهگذار نتیجهای کمتر از 15% از گروه آزمون را نمیپذیرد.
- گزینه ¼ تولید؛ هر مصرف کنندهای زمانی اقدام به خرید یک کالا میکند که در نظر او «ارزش» کالا بیشتر از «بهایی» باشد که پرداخت میکند. بنابراین «میانگین پاسخی» که گروه آزمون به پرسش دوم میدهند، همان «ارزشی» است که ایدۀ شما برای آنان دارد. سرمایهگذار باید تمام هزینههای طراحی، تولید، بستهبندی، پخش و گارانتی را در میزانی کمتر از یک چهارم (¼) این عدد نگه دارد تا زمانیکه کالا به قفسههای فروشگاه رسید هنوز در محدودۀ قیمتی مورد نظر مشتری باشد. با اینکه انتخاب قیمت فروش هر کالای تازه اختراع شده صرفاً بر عهدۀ «مخترع یا سرمایهگذار یا آنکه سهام بیشتری دارد» میباشد، ولی باید به نحوی قیمت گذاری کرد تا در محدودۀ قیمتی کالاهای مشابه باشد و اگر کالای مشابهی ندارد، به اصطلاح در «محدودۀ کشش» بازار باشد. لازم به توضیح است برخی از کشورها ممکن است قوانین خاصی برای کنترل قیمتها در برخی صنایع یا محصولات داشته باشند ولی معمولاً در مورد قیمت گذاری یک محصول جدید سختگیری نمیکنند. چرا که تولید محصولی که تاکنون وجود نداشته بهمراه خود مجموعهای از فعالیتهای تجاری را خلق میکند که برای یک سیستم حکومتی به معنی مالیات بیشتر است. هر چه قیمت کالا بیشتر باشد مالیاتش بیشتر و درآمد دولت نیز بیشتر میشود.
از ترکیب و تحلیل آمار با گزینههای دوگانۀ بالا نتایجی بدست میآید که پاسخگوی سؤالاتی هستند که در عرضۀ یک کالا به بازار مطرح میشوند. مانند اینکه حداکثر مقدار مجاز سرمایهگذاری چه مقدار باشد و چه تعدادی تولید شود تا با قیمت مناسب به دست مصرف کننده برسد و چندین پاسخی که در تخمین موفقیت یک تجارت اهمیت دارند.
در پایان میانگین بازخوردی که از گروه آزمون حاصل میشود را میتوان به سه بخش «بد»، «میانه» و «خوب» تقسیمبندی کرد که تعیین کنندۀ استراتژی بعدی بوده که یکی از سه گزینۀ «توقف»، «بازنگری» یا «ادامۀ پروژه» خواهد بود. اگر «بازخورد بدی» از گروه آزمون داشتید، بهترین گزینه این است که طرحتان را فراموش کنید و یا از بنیاد طرحی نو دراندازید. اما چنانچه «بازخورد میانه» داشتید باید به دقت بررسی کنید تا علت واکنش نامناسب گروه را متوجه شوید و نسبت به برطرف کردن آنان اقدام کنید و چنانچه امکان رفع نقص - چه از نظر فنی و چه از نظر اقتصادی - ممکن نباشد باز هم بهتر است که آنرا فراموش کنید. چرا که لجبازی و عدم پذیرش حقیقت بازار، مانند آن است که تخم اژدهایی را در این راه پر خطر در کولهبار خود پنهان کرده باشید.
- ثبت اختراع؛ «ثبت اظهارنامۀ اختراع یا طرح صنعتی» یکی از اصول پایه در رَوَند تولید محصول است. هرچند هزینه ثبت در برخی از کشورها بسیار زیاد است، اما خوشبختانه در ایران این هزینه برای ایرانیان زیاد نیست و چه مستقیماً درخواست ثبت به مرکز مالکیت داده شود و چه از روش PCT و مراجع مشخص شده اقدام شود، تفاوت زیادی در هزینه ندارد. از طرفی «ادارۀ مالکیت فکری» شرایط ثبت اظهارنامه را بسیار ساده نموده است بطوریکه هر داوطلبی میتواند به تنهایی مراحل ثبت اختراع یا طرح صنعتی را تکمیل و با راهنمایی کارشناسان اداره آنها را رفع نقص نماید. اینکه نوآور ایدۀ خودش را بعنوان «اختراع» یا بعنوان «طرح صنعتی» ثبت کند به عوامل گوناگونی بستگی دارد. ولی در مجموع چنانکه فاکتورهای ریسک را برای تولید در نظر بگیرید، همان اقدام به ثبت اظهارنامه، برای شروع پیشبرد کار کفایت میکند. فراموش نکنید که یکی از ویژگیهایی که برای قبول یک ایده بعنوان یک اختراع تعیین کننده است، امکان تولید و کاربرد آن در صنعت است. به بیان دیگر اگر ایدۀ شما در صنعت کاربرد ندارد و یا با تکنولوژی امروز قابل تولید نیست، نمیتوانید آنرا بعنوان اختراع یا طرح صنعتی ثبت کنید. در چنین شرایطی لازم است تا از سایر گزینههای مالکیت فکری، مثل «کپی رایت» یا «علائم تجاری» بهره ببرید. چنانچه بخواهید اختراع خود را در خارج از ایران ثبت کنید، هزینه بیشتر و تجربهای از آن هم بیشتر نیاز دارید.
- نمونه اولیه؛ اولین دیدار مخترع با ایدهاش در فضای سهبعدی است. ساخت نمونه اولیه چندین مزیت دارد که مهمترین آنها ارائۀ یک دید کلی از «ابعاد و جزئیات» به مخترع است. در زمان ساخت نمونه اولیه، روش و چگونگی تولید انبوه (صنعتی) هم بررسی میشود. بسیار پیش میآید که بخاطر ناکافی بودن دانش مخترع از تکنولوژی ساخت، عملاً امکان تولید آن غیر ممکن میشود و نیاز به طراحی مجدد دارد تا با تکنولوژی امروزِ صنعت هماهنگ گردد. در غیر اینصورت مخترع ناچار است که تا پیشرفت تکنولوژی صبر کند و یا خودش تکنولوژی لازم را هم اختراع کند. مانند اسپیس ایکسِ ایلان ماسک و استار شیپ...!
- مشاوره با سرمایهگذار؛ با در دست داشتن نمونه اولیه زمان آن است که مخترع به ملاقات سرمایهگذار برود. البته چنانچه از قبل او را پیدا نکرده باشد. مخترع در این ملاقات لازم است تا برآورد دقیقی از میزان نیاز بازار، هزینه تولید، رقیبان و مشتریان احتمالی داشته باشید. هرچه اطلاعات گردآوری شدۀ او دقیقتر و وسیعتر باشد میتواند دید بهتری به سرمایهگذار بدهد. در اینحالت معمولاً سرمایهگذار فقط به شما گوش میکند تا بفهمد که آیا شما، تکالیف خودتان را انجام دادهاید یا خیر. وگرنه اطلاعات شما برای او کمترین میزان ارزش را دارد! 😯اگر بتوانید نظر سرمایهگذار را جلب کنید، او خودش تیمی حرفهای برای جمعآوری مجدد تمام این اطلاعات و انجام آمارگیریها تشکیل میدهد و بهمراه یا بدون شما تکالیف خودش را انجام میدهد.
- طراحی مجدد برای تولید؛ همانطور که پیشتر بیان شد، بیشتر نوآوران از چگونگی تولید ایدۀ خود و اینکه از چه روش یا چه متریالی باید استفاده شود، اطلاعات کافی ندارند که البته خردهای بر آنان نیست. هرچند آن دسته از نوآوران که تلاش میکنند تا نسبت به تمام جوانب ایدۀ خود اطلاعات کافی داشته باشند و به اصطلاح؛ «اختراعی شسته رُفتهای» داشته باشند، باعث میشوند که سرمایهگذار هزینه کمتری برای تکمیل آن صرف کند و از سوی دیگر نیز مخترع میتواند سهم بیشتری از قرارداد را درخواست نماید.
- ساخت قالب؛ گرانترین، دقیقترین، سختترین، چالش برانگیزترین مرحلۀ تولید در اینجاست. لازم است تا با توجه به متریال و شرایط نهایی کاربری، چگونگی تولید از بین دهها گزینه موجود انتخاب و برنامهریزی شود. اینکه با کدام متریال یا کدام روش، ارزانتر و سریعتر تولید شود و اینکه محصول قرار است در کجا و با چه شرایطی بکار رود در انتخاب چگونگی تولید نقشی اساسی دارند. محصولی که قرار است در اتاق عمل استفاده شود را نمیتوان با همان روش و ابزاری تولید کرد که محصول کشاورزی تولید میشود. علاوه بر اینگونه قوانین و دستورالعملها، گاهی محدودیتهای تولید باعث میشود تا برای تولید یک قطعه، ناچار به ساخت مجموعهای از قالبها شویم که در ترکیب با هم بتوانند تنها یک قطعه را تولید کنند. اگر یک نوآور به اندازۀ کافی از محدویتهای تولید آگاهی داشته باشد، از همان گامهای نخست ایدهاش را بگونهای طراحی میکند تا وقتی به ساخت قالب رسید، با هزینۀ کمتری قابل تولید باشد. کیفیت محصول نهایی علاوه بر کیفیت خود متریال مصرفی به جنس و آلیاژ قالب نیز بستگی دارد. اگر آلیاژ قالب برای «نوع متریال» یا «تعداد تولید» مناسب نباشد، پس از مدتی قالب دچار مشکل شده و کیفیت محصول به شدت کاهش مییابد و برای جبران آن باید هزینههای مختلفی را متحمل شد.
یک طراحی نامناسب با ایجاد هزینه برای ساخت قالبهای متعدد و مُرّکب، زمان تولید و هزینههای تعمیر و نگهداری را هم افزایش میدهد
- خرید متریال؛ شاید شنیدهاید که؛ «دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه ... هر دو جانسوزند، اما این کجا و آن کجا...؟! » در بازار انواع و اقسام موادی وجود دارد که همگی یک نام، یک مشخصات، یک رنگ و حتّی یک کارخانه سازنده دارند. اما پس از تولید، دو نتیجۀ متفاوت را ایجاد میکنند! در اینجا تجربه است که قانون میشود و آزمون و خطاهایی که تولیدکننده در گذشته داشته است وقتی به نتیجه میرسند که محصول اولیهای با کیفیت مناسب از قالب خارج شود.
- محصول اولیه؛ یکی از لحظات هیجانانگیز برای مخترع و سرمایهگذار در دست گرفتن محصول اولیه است. برای مخترع یعنی لمس ایدهاش، یعنی خوابی که تعبیر شد...!! و برای سرمایهگذار یعنی یک مرحله به غول آخر نزدیکتر. در اینجا لازم است تا هر نقص و ایراد جزئی نیز برطرف شود. بیشتر محصولات پس از خروج از قالب نیاز به تمیزکاری و برداشتن اضافات تولید مانند کانالهای تزریق دارند که به آن «پلیسه گیری» میگویند. هرچه قطعهای که از قالب خارج میشود برای تکمیل شدن به عملیات بیشتری نیاز داشته باشد یعنی هزینه بیشتری نیز باید صرف شود تا به دست مصرف کننده برسد. قالبی که طراحی و متریال مناسبی داشته باشد میتواند از خیلی هزینههای غیر ضروری و پیشبینی نشده جلوگیری کند.
- آزمون نهایی؛ اکنون زمان آزمون بزرگ است. باید محصول را به گروه کوچکی از مشتریان یا مصرف کنندگان آن معرفی کرد. بهتر است یک بستهبندی زیبا و شکیل شبیه به بستهبندی نهایی تهیه کنید و کالا را در بهترین شرایط به مشتریان احتمالی نشان دهید تا بازخورد دقیقتری داشته باشید و چنانچه هنوز کالایتان بستهبندی ندارد لازم است تا تصویر یا توصیفی دقیق از بستهبندی آن ارائه کنید.
اگر از آزمون نخست تخم اژدهایی را با خود آورده باشید، اینجا جایی است که با او روبرو خواهید شد. اژدهایی که اگر مخترع به چشمهایش نگاه نکند و تمام وجودش را برانداز نکند و راهی برای گریز پیدا نکند، تمام امیدهای خودش و هزینههای سرمایهگذارش را یکجا خواهد سوزاند. اگر با تمام پیشبینیها و تغئیرات، محصول نهایی نتوانست نتیجه بهتری از آزمون نخست کسب کند، تنها گزینه توقف پروژه است. شرط قبولی در این آزمون، داشتن برآورد بالاتری نسبت به آزمون اول است. محصولی که در بهترین شرایط است باید بتواند بهتر از محصولی که فقط یک طرح بوده، متقاضی داشته باشد. اگر چنین نیست، فراموشش کنید!
- تولید نهایی؛ با دریافت بازخورد مثبت از گروه آزمون، زمان آن رسیده تا تولید انبوه آغاز گردد. باید تمام بخشهای مرتبط با متریال، قالب، پرسنل، حمل ونقل، انبار و هر چه نیاز است بطور هماهنگ با هم شروع به فعالیت نمایند و در آخر نیز لازم است تا آنچه پس از اینهمه تلاش و هزینۀ تولید شده را در محلی مناسب و ایمن انبار کرد.
- مجوزها؛ برخی محصولات نیاز به دریافت مجوز از سازمان یا نهادی دارند که بر آن رشته نظارت میکنند. گاهی صدور مجوزها نیاز به سپری کردن آزمایشات گوناگونی تحت نظارت مراکز خاصی است و گاهی بخاطر نوع کاربرد نیاز به آزمایشی نیست. تیم تولیدکننده باید پیش از شروع تولید نهایی از ملزومات صدور مجوز و استاندارد کالا کاملاً آگاهی داشته باشد و در صورت لزوم باید علامت مجوز یا استاندارد صادر شده را روی بستهبندی درج گردد.
- چاپ؛ از این مرحله به بعد هر هزینهای که انجام میشود، توسط مشتری دور ریخته میشود! مانند اینکه محصولتان را با اسکناسهای سبز بستهبندی میکنید و مشتری آنها را پاره میکند و دور میریزد تا به کالا برسد! اما هیچ چارهای ندارید و چه بسا لازم است اسکناسها را دو لایه کنید تا مشتری مایل به خرید کالای شما بشود. نکات فنی مربوط به چاپ در حیطۀ مسئولیت و تخصص «ازنو ابزار» نیست و دانش او تنها محدود به آن است که پیشتر تجربه کرده است. «ازنو ابزار» همکارانی متخصص و هنرمند در این زمینه دارد و ترجیح میدهد تا «کار را به کاردان» بسپارد.
- بستهبندی؛ شکل، جنس و ابعاد بستهبندی تابعی از عوامل محیطی و کاربردی است که محصول برای آن طراحی شده است. طراحی ابعاد و چگونگی بستهبندی علاوه بر دانش، نیازمند سلیقه و هنر نیز هست. بستهبندی گاهی تک لایه و گاهی چند لایه هست. گاهی چند بسته در یک جعبه یا پوشش قرار میگیرد و گاهی چند پوشش برای یک بسته در نظر گرفته میشود. شرایط حمل و نقل، آسیب در برابر رطوبت یا حرارت، نحوه استفادۀ کاربر نهایی و دهها عامل دیگر در تعیین نوع، جنس و شکل بستهبندی مؤثر هستند. پس از تعئین ویژگیهای لازم برای یک بستهبندی نوبت به زیباسازی و طراحی گرافیکی آن میشود که از پوشش اولیه تا جعبه آخری را شامل میشود.
- تبلیغات؛ تنها توصیه «ازنوابزار» برای این گام این است که سعی کنید تبلیغات شما در حد شأن و شخصیت کاربران هدف باشد. نما، جلوه، رنگ، صدا و هر اِلِمانی که در تبلیغ بکار میرود باید هدفی را دنبال کند که جلب توجه شامل آن نباشد. به این فکر کنید که بعنوان مخاطب، بعد از دیدن یک تبلیغ برای بار پنجاه و دوم چه احساسی نسبت به آن تبلیغ دارید. هرچند «ازنو ابزار» برای این بخش از مسیر نیز همکارانی متخصص را در کنار خود دارد ولی باور دارد که؛ «مُشک آن است که خود ببُوید .... نه آنکه عطار بگـوید»
- پخش؛ و توزیع مانند کوه یخی است که بخش کوچکی از آن قابل دیدن است. هر چند که امروزه با رونق فروشگاههای اینترنتی کار فروش کمی آسان شده، ولی پخش کالا کمی پیچیدهتر و گرانتر شده است. چرا که پیش از رواج فروشگاههای اینترنتی، تولید کننده باید کالا را از انبار به مرکز پخش، سپس خرده فروش از مرکز پخش به فروشگاه و مشتری از فروشگاه به خانه میبُرد. ولی امروزه تولید کننده علاوه بر اینکه باید پخش کالا را به روش سنتی انجام دهد و لازم است تا کالا را به انبار فروشگاه اینترنتی منتقل کند، همینطور باید بستری برای فروش سایر خرده فروشان نیز فراهم کند. یعنی با توجه به میزان فروش روزانه یک تا چند نوبت باید به انبار مراجعه کرده و سفارشات را یا به انبار فروشگاه اینترنتی، یا به آدرس خریدار ارسال نمایند و همچنین سفارشات مرجوعی را به انبار منتقل کنند.
- گارانتی؛ یک محصول برای اینکه فروش داشته باشد و بتواند تا مشتریان وفاداری فراهم نماید، باید اشتباهات و اشکالاتش را بپذیرد و آنان را جبران نماید و چه بسا جریمهای به زیان خودش و به سود مصرف کننده اعمال نماید. سیاست جدید بازار تعهد را بعد از فروش تعریف کرده و تولید کننده را به پایبندی به آنچه برای محصولش عنوان نموده، ملزم کرده است. پس چنانچه تولید کنندهای ادعا میکند که محصولش برای دو سال کار میکند، باید پاسخگوی مصرف کنندگانی باشد که 2 سال و ده روز از تاریخ خریدشان گذشته است. (البته بشرط رعایت استانداردهای لازم مانند خوراکی یا دارویی نبودن کالا). کسب اعتبار و ایجاد شبکهای از مشتریان وفادار نیاز به زمان، هزینه و مهمتر از آن ارادهای برای خوشنامی دارد.
در انتها؛
با تمام آنچه بیان شد و حتّی با داشتن شرایط ایدهآل در برآوردها، باز هم برای اینکه یک سرمایهگذار بر روی ایدهای هزینه کند و منابع مالی و انسانی مجموعۀ خودش را بر آن متمرکز کند، نیاز به یک حس درونی دارد. در بالا و بخش «پیبُردِ ایده» گفتیم که مخترع پس از صیقل دادن ایدۀ خودش به جایی میرسد که میگوید؛ «یافتم...!!». سرمایهگذار نیز چنین حس درونی را نیاز دارد تا زمانیکه محصول یا کالایی را میبیند که ظرفیت سوددهی مناسبی دارد از درون بگوید؛ «یافتم...!!».
امروزه سرعت رشد اطلاعات و تغییر روزانه شرایط و ملزومات زندگی، باعث شده تا افراد نوآور یا در چارچوب قوانین و آئیننامههای شرکتهای مادر محدود شوند و یا اگر به تنهایی بخواهند این مسیر را طی کنند، آنچنان درگیر پیچیدگیها و مشکلات میشوند که فقط تعداد انگشت شماری از آنان میتوانند به هدف خود برسند و مابقی در زیر چرخدندههای قوانین و قراردادها خُرد میشوند. بنا بر قوانین مالکیت فکری، هر شخصی که در استخدام شرکت یا سازمانی باشد و نوآوری یا اختراعی در زمینه شغلی داشته باشد، مالک اختراع آن شرکت یا سازمان است و نه شخص مخترع.
طبق مادۀ 9 قانون حمایت از مالکیت صنعتی؛ «در صورتی که اختراع، ناشی از استخدام یا قرارداد باشد، حقوق مادی ناشی از اختراع متعلق به کارفرما است، مگر آنکه به صورت دیگری توافق شده باشد. به منظور صدور گواهینامه اختراع، متقاضی ثبت باید نام مخترع را به مرجع ثبت اعلام کند». یعنی اینکه شرکت استخدام کننده موظف است تا اختراع را به نام آن کارمند ثبت کند، اما تمام منافع مالی آن متعلق به شرکت خواهد بود! البته این ماده یک تبصره دارد که بیان میکند؛ «چنانچه اختراع در چهارچوب موضوع فعالیت قراردادی مخترع نباشد یا در مورد اختراع ناشی از اجرای قرارداد، تعیین تکلیف نشده باشد، حقوق مادی ناشی از اختراع، متعلق به پیمانکار یا مستخدم است. مگر آنکه اختراع با استفاده از دانش، اطلاعات، فناوری و یا ابزار و تجهیزات متعلق به کارفرما صورت گرفته باشد که در این صورت، حق ثبت اختراع و حقوق ناشی از گواهینامه آن متعلق به مخترع است و کارفرما نیز حق بهره برداری غیرانحصاری از اختراع را دارد».
«ازنو ابزار» با بهرهگیری از سرمایۀ فکری بنیانگذارش تلاش کرده تا سرمایۀ مادی لازم را فراهم نماید تا بتواند بستری مناسب برای گردآوری گروهی باشد که در قالب یک مجموعۀ یکپارچه یاریگر مخترعان باشند تا آنان بدون اضطراب و نگرانی بتوانند ذهن رؤیاپردازشان را از دغدغههای بازار و تجارت رها کنند و به شکار مشکلات امروز بروند. «ازنو ابزار» تلاش دارد تا بستری جداگانه از غولهایی که در این فضا فعالیت مینماید ایجاد کند. «ازنو ابزار» هیچ رقابتی با هیچ شخصی چه حقیقی و چه حقوقی ندارد و تنها نگران آن ذهنهای آفرینشگری است که لابلای چرخدندههای نظام تجاری امروز نابود میشوند. «ازنو ابزار» از شکستها و ناامیدیهایی برخاسته که بسیاری را زمینگیر کرده و اکنون که توانسته تا برخیزد، تمام توان مالی و استعداد فکری خودش را برای حفاظت از آنچه امروز در اختیار دارد صرف خواهد کرد و به درندگانی که در کمین مرغکان این مزرعه کوچک هستند مجال آسیب نخواهد داد. زمانی سرمایهگذاری که قبلاً مخترع بود به کسی که محصولش را کپی کرده بود گفت ؛ «من شاید دیگر نتوانم که «یک ابزار جدید» اختراع کنم، اما هنوز میتوانم «دهها روش جدید» برای نابود کردن تو پیدا کنم!»
«ازنو ابزار» یکی از شخصیتهای حقوقی است که در این کهن دیار خانه دارد و باورهایش را نیز بر سه پایۀ اهورایی این مرز و بوم بنا نهاده است. «ازنو ابزار» تلاش نمیکند، سعی نمیکند تا بر راستی و درستی پایبند باشد، بلکه این پایبندی را یک اصل و تکلیف خدشهناپذیر میداند و بهمین روی نیز درک و تعریف منحصر بفردی از اختراع و مخترع دارد و تنها حاضر به یاریرسانی به آنانی است که در چارچوب قوانین متقن شدهاش قرار میگیرند و باورهایی شبیه به او دارند.
پس چنانچه «مخترع باشید و ایدهای و انگاری ناب» داشته باشید، شرکت «ازنو ابزار میتواند آن پُلی باشد که ایده شما را از ذهن شما تا قفسههای فروشگاه جهان میرساند» و یا چنانچه ایدهپردازی هستید که در کلافی از سؤالات سردرگم شدهاید، «ازنو ابزار» دست یاری بسوی شما دراز کرده تا از تجربیات و آموزههایش بگوید.
«ازنو ابزار» تمام تلاش خود را مینماید تا مرغکان تخم طلایش را نه در پرهای قو (چون به هیچ پرندهای آسیب نمیزند) بلکه در میان آغوش خود آرامش دهد تا آنان در این مزرعۀ کوچک تخمهای طلایی بگذارد و درکنار هم، با هم و از هم سود ببرند.
قوانین ازنو ابزار
»ازنو ابزار» سعی میکند تا چراغی باشد در این سیاهی بیاعتمادی تا با آنچه در کولبار خویش دارد و تجربهای که در این مسیر بدست آورده، یاریگرِ یاریگران نسل خویش باشد. از همین روی امکاناتی را فراهم کرده تا بتواند با نوآوران (مخترعین یا ایدهپردازان) در تماس باشد و تجربیات خودش را با آنانی که پس از او قدم در این راه گذاشتهاند، به اشتراک گذارد. ولی از آنجا که منابعش محدود است، نمیتواند نامحدود عمل نماید و ناچار است تا از بین متقاضیان، گزینش نماید.
از سوی دیگر «ازنو ابزار» بعنوان یک شرکت تجاری باید تابع قوانین مکان و کشوری باشد که در آن فعالیت مینماید و انواع وظایف قانونی که یک شخصیت حقوقی دارد مانند ترازهای مالیات و عوارض دولتی را باید انجام دهد. پس برای اینکه بتواند در این بازار دوام یابد نیاز دارد تا منابعش را تقویت کند تا بتواند فضای بیشتری برای آنانکه در راهند فراهم نماید. بنابراین برای آنکه یک نوآور به همکاری با «ازنو ابزار» دعوت شود لازم است تا شرایط و ویژگیهای خاصی داشته باشد که در پائین بیان شدهاند. «ازنو ابزار» از همکارانش انتظارات بالایی دارد که بجز سه اصل بنیادین نیکی، ریزبینی و واقعبینی را نیز به آن افزوده است.
بیان این نکته مهم است که ارسال هرگونه اختراع یا ایده، «ازنو ابزار» را موظف به عقد قرارداد نمینماید و حتّی پاسخ به یک درخواست از طرف کاربران نیز اجباری برای شرکت ایجاد نمیکند. ولی وقتی مطلبی برای شما آنقدر مهم بوده که رنج نوشتن را بخود دادهاید، پس «ازنو ابزار» به پاس وقت و زمانی که گذاشتهاید، به شما پاسخ خواهد داد، هر چند ممکن است که کمی زمانبر باشد.
چنانچه «نوآور» و دارای ویژگیهای پائین نیز هستید میتوانید از طریق فرم مربوط 👉🏼 و یا با ایمیل inventors@aznootools.com مکاتبه نمائید. مکاتبات این گروه از کاربران بخاطر حفظ اسرار نوآور و تعهد به عدم افشای آن از طرف شرکت «ازنو ابزار»، فقط توسط «بنیانگذار ازنو ابزار» بررسی میشود و پاسخ مناسب در زمان مناسب ارسال خواهد شد.
- در «باورهای» «ازنو ابزار» و خودتان تشابهاتی میبینید و باور دارید که ایدۀ شما زندگی کاربرانش را «بهتر» میکند
- اختراع، طرح صنعتی یا حتّی ایدهای دارید که «قصد تولید» آنرا دارید.*
- در مورد نوع «متریال» محصول نهایی خود و روشهای رایج «تولید» اطلاعات نسبی دارید.
- بررسیهای اولیه «بازار» و تخمین مشتریان احتمالی را انجام دادهاید.
- در مورد انواع «قراردادهای تولید» یک محصول در ایران اطلاعات نسبی دارید.
- «حداقل یک نقشه ترسیمی یا توضیحات مکتوب تفسیری یا نمونه اولیهای» از ایده خود دارید.
- در استخدام شرکت یا سازمانی «نیستید» و در غیر اینصورت از قوانین ثبت اختراع پرسنل یک شرکت یا سازمان آگاه هستید.
- اختراع یا طرح شما زیانی برای «حیوانات و محیط زیست» ندارد.
- «ازنو ابزار» اولین انتخاب شما «نبوده است».
*. برای مشاوره در هر مورد دیگر بجز درخواست همکاری با «ازنو ابزار»، لازم است که پس از ثبتنام در سایت از طریق «بخش کاربری» خود، یا تکمیل این فرم 👉🏼 اقدام نمائید یا چنانچه تمایلی به عضویت نداشته باشید میتوانید با ایمیل contact@aznootools.ir مکاتبه نمائید. واضح است که «کاربران» اصلی سایت در اولویت قرار دارند و تا زمانی که سؤالی از کاربران پاسخ داده نشده باشد، نوبت به پاسخ غیر کاربران نخواهد رسید. (عضو بشین دیگه...!)😜
دیدگاه خود را بنویسید